سنترال نیوز

مرکز انواع خبر های جذاب

سنترال نیوز

مرکز انواع خبر های جذاب

پیوندها

پایولی اکسپرس سیک در حال پرواز را به یاد می آورد

عرفان رضاپوری | جمعه, ۴ تیر ۱۴۰۰، ۰۹:۵۹ ق.ظ

 

میلخا سینگ با سخت کوشی و عزم راسخ به سرعت و موفقیت های بزرگ دست یافت.  نسل جوان ورزشکاران چیزی دارند که می توانند از افسانه ای مانند میله یاد بگیرند.  در مصاحبه با چشم انداز، Olympian PT Usha خاطرات مرحوم Milha Singh را تعریف می کند.  گزیده ها:

 آیا می توانید خاطرات خود از Milkha Singh را با ما در میان بگذارید؟

هنگامی که من در سن 13 سالگی در مدرسه ورزشی کانور کارآموز بودم ، مربی من ، نامبیار سر ، چیزهای زیادی در مورد Milha Singh – موفقیت های او ، عدم عصبی بودن در پیست و بسیاری از داستان های خنده دار درباره او – برای ما تعریف کرد.  یکی از این داستان ها این بود: وقتی میله بعد از مسابقه در گوشه زمین نشسته بود ، کسی از او پرسید: “خسته ای؟” میلخا پاسخ داد: “نه ، من خسته نیستم.  من میلخا سینگ هستم.  “یک روز یک دزد وارد خانه میله شد. میلخا از حضور سارق آگاه شد و او سارق را تعقیب کرد. به جای اینکه دزد را بگیرد ، میلخا از او سبقت گرفت و از آنجا فرار کرد. هنگامی که او در ارتش بود ، در طول یک مسابقه ، مسیر مسدود می کند منتقل شده بودند. با قدرت دویدن Milha. “او عصبانی شد ، برگشت و شروع به فریاد زدن بر روی پسران کرد که بلوک را در آنجا قرار داده بودند. او و لحظات غرورآمیز زیادی که برای کشور رقم زد ، در کودکی من همیشه می خواستم یک روز شخصاً با میلخا جی ملاقات کنید.

  من اولین بار در سال 1982 در دعوت جهانی جوانان در سئول فرصت دیدار با او را پیدا کردم.  من به عنوان یک ورزشکار آنجا بودم ، و او آشپز اصلی بود.  من خیلی هندی بودم و با هندی آشنا نبودم.  او بسیار رسمی بود و از ما می خواست که عملکرد خوبی داشته باشیم.  بعد از اینکه به سختی مدال المپیک 1983-84 را از دست دادم ، او شروع به توصیه های بیشتر به من کرد.  او به من گفت که مسابقه پیست هند به تنهایی به پیروزی در مسابقات بین المللی کمک نمی کند.  او برای کسب تجربه در پیست های خارجی از من می خواهد که بیشتر در رویدادهای بین المللی شرکت کنم.  هر زمان که ملاقات می کردیم ، او به من یا PT می گفت یا “بتی”.  او هرگز ما را اوشا صدا نکرد.  همچنین بارها فرصت سفر با او و خانواده اش را داشتم.  وقتی مدرسه دو و میدانی خود را در اوشا راه اندازی کردم ، او مرا بسیار تشویق کرد.  او همیشه بر کلمه قرار گرفتن در معرض تأکید می کرد و از من می خواست که به نسل جوان کمک کنم حداکثر مواجهه را داشته باشم.

  سه چهار سال پیش ، وقتی من به چندیگر رفتم ، همسرش بیمار بود.  من و شوهرم به ملاقات آنها رفتیم و مدت طولانی را با آنها گذراندیم.  وقتی می خواستم از پاتیالا دیدن کنم ، میلخا جی ماشین خود را به من داد.  اگرچه ممکن است در خارج او را فردی جدی قلمداد کنید ، اما در حلقه نزدیک او ، او همیشه عاشق سرگرمی بوده است.  در آخرین تعاملات ما ، او به من گفت که آماده رفتن است.  وی گفت که همه مدال ها ، کفش ها و همه چیز خود را به موزه اهدا کرده است.  از شنیدن این حرف مات و مبهوت شدم.  او در ورزش سخت گیری می کرد و بدنش همیشه در فرم خوبی بود.  این کوید است که جان خود را از دست داد.  این بسیار دردناک است.

میله کودکی را با سختی و فقر تاریک کرد.  آیا موازی با آن می بینید؟

  میلخا جی کودکی بسیار دردناکی داشت.  من سختی های او را مستقیماً از او شنیده ام.  من با فقر او روبرو نخواهم شد.  حتی گاهی اوقات از او می پرسیدم که آیا همه این داستانهایی که درباره او شنیده ایم واقعه واقعی است یا خیر؟  او چند تجربه خود را به من گفت.  مشکلات او بیشتر از داستانهایی است که درباره او شنیده ایم.  پدر و مادرم اگر بیشتر از این نبود ، به من بهترین توانایی را دادند.  آنها حتی از پدر و مادرم شیر بز تهیه کردند.  اما در پیست نیز مانند او ، اوقات سخت و چالش برانگیزی را سپری کردم.  روزهای اولیه حتی در پیست استفراغ کرده بودم.

زندگی حرفه ای Milha چندین لحظه با شکوه داشت.  محبوب شما در میان بسیاری از موفقیت های شما چه کسی است؟

البته مورد علاقه من بازی او در المپیک است.  آیا کسی حتی بعد از 50 سال چنین نمایش داده است؟  امروز ما برای مربیان خارجی ، ماساژورها ، فیزیوتراپیست ها و غیره کرور روپیه هزینه می کنیم.  امروز همه امکانات و آموزش های خارجی داریم.  حتی در آن زمان نیز چنین عملکردی در کشور ما دیده نمی شود.  چنین عملکرد عالی که بود.

شما و میله هم در کسب مدال المپیک فاصله کمی داشتید.  مسابقه را چطور می بینید؟

  وی با 1/10 ثانیه مدال المپیک را از دست داد.  من با 1/100 ثانیه مدال المپیک را از دست دادم.  او آن را از دست داد زیرا در طول مسابقه به گذشته نگاه کرد.  من یک بار از او پرسیدم چرا به گذشته نگاه کرد؟  او پاسخ داد: “این فقط اتفاق افتاده است.”

شما را با محبت “Payyoli Express” و Milkha – “Flying Sikh” می نامند.  آیا می توانید دو تجربه خود را به عنوان ورزشکار در دو منطقه مختلف در دو زمان مختلف مقایسه کنید؟

او در آن زمان که ورزشکاران پیست ترکیبی یا امکانات زیادی در هند نداشتند به سرعت زیادی دست یافت.  حتی امروز که ورزشکاران تمام تجهیزات را در اختیار دارند ، دستاوردهای آنها گام فراتر نمی رود.  در آن زمان جوایز نقدی یا حمایت از ورزشکاران زیاد نبود.  یک بار از او پرسیدم که کشور وقتی مدال گرفت چه چیزی به او داد.  وی گفت نخست وزیر سپس از او پرسید که پس از کسب طلا در بازیهای انجمن انگلیس چه می خواهی؟  بنابراین او از نخست وزیر خواست تعطیل اعلام کند.  او در مورد این حادثه به من گفته بود.

 مدال المپیک هنوز برای هند یک رویا است.  توصیه شما به جوانان ورزشکار چیست؟

مدال المپیک در دو و میدانی هنوز یک رویای واقعی برای هند است.  میلخا سینگ مشعل حمل کننده ورزشکاران جوان برای رسیدن به این هدف است.  اگر میلها می توانست به 1/10 ثانیه از مدال المپیک برسد ، با چنین سختی ها و منابع و امکانات کمی روبرو می شود ، چرا که نسل جوان وقتی همه چیز در دست دارد ، مدال المپیک نمی گیرد.  امروز ما چیزی کم نداریم.  نسل جوان فقط به نگرش کار سخت نیاز دارد.  کشور باید استعدادهای خام را شناسایی و ارتقا دهد.  من کاملاً ایمان دارم که هند دیر یا زود طلای المپیک را در دو و میدانی بدست خواهد آورد.

برای روزنامه نگاری عمیق ، عینی و مهمتر از همه متعادل ، برای عضویت در مجله Outlook اینجا را کلیک کنید

  • عرفان رضاپوری